روزنوشتهای ماهان

روزنوشتهای ماهان

پرسپولیسی و بارسا ❤️‍
روزنوشتهای ماهان

روزنوشتهای ماهان

پرسپولیسی و بارسا ❤️‍

بطری نامه به امام رضا

برای اینکه من به درس و ورزش همزمان علاقه مند بودم سخت بود که موفق بشم. یک روز از جای رودخانه کشفرود طرح حرم امام رضا رو دیدم. یک فکر خوبی به ذهنم رسید. اگر من یک بطری پر از آرزوهام میکردم میتونستم اون رو از طریق کشفرود به امام رضا برسونم. دیگه لازم نبود با مترو بریم حرم و بیاییم. خود جریان رود حتی دعایم رو سریع تر به حرم میرسوند.

ای آب! آرزوهام رو بگیر و به امام رضا برسون

_____________

Because I was interested in studying and sports at the same time, it was difficult to succeed. One day, I saw the plan of Imam Reza's shrine from the Kashafrud River. A good idea came to my mind. If I made a bottle full of my wishes, I could deliver it to Imam Reza through the Kashfrud. We wouldn't have to take the subway to the shrine anymore. The flow of the river itself would even deliver my prayers to the shrine faster.
Oh water! Take my wishes and deliver them to Imam Reza

وایرال عکس پلیر بازی خرید سکه

ما انگار وارد یه لول از زندگی شدیم که حتی وقتی گیم اوور هم بشیم (بخون: می‌میریم)، تازه بقیه شروع می‌کنن به بررسی اینکه اصلاً تو کل بازی، پلیر خوبی بوده یا نه. قیمت سکه؟ نمی‌دونم دستکاری بود یا نه. ولی واقعاً چرا باید این سوال رو وقتی بپرسیم که دیگه حتی نمی‌تونه جواب بده؟

هیچ دلیل وجود نداشت قیمت سکه پایین بیاد. در عوض بقیه چیزها همراه اون گرون میشدن. روزیکه ما یک سکه خریدیم برای اینکه قرضمون رو بدیم برابر شد با اوج قله قیمت سکه. بعد از آن حدس میزنم با آمریکا مذاکره شد که قیمت سکه پایین آمد.

قیمت هیچ چیز دیگه ای پایین نمی اومد. قرار بود لول کار ما بیاد پایین. اگر نیم سکه میخریدیم چی میشد؟ انقدر قیمت سکه اومد پایین تا به نیم سکه رسید و از آنجا به بعد نیم سکه فقط یک چند میلیونی کم شد!

از همون موقع انگار بقیه NPC هستن و تحلیلگر. فرهنگ؟ دیگه ته صف وایساده، اگه اصلاً تو بازی باشه!

شات گرفتم از دوستان ان پی سی:

هیچ کدوم از گیمرها اصلا اولش متوجه نشدند از همان ثانیه‌ اول کنترل بازی در دستشان است و صبر کرده بودند بازی تموم بشه نتیجه رو اینطوری ببینند.

یه سوال دارم اگه کسی میدونه جواب بده: چرا وقتی پلیر هنوز توی بازیه، کسی تلاش نمی‌کنه بشناستش؟ چرا همیشه وقتی گیم تموم میشه، تازه ملت میان نظر بدن؟

منکه دادم دوباره برام گیم بریزن. اگه تا این‌جا خوندی، دمت گرم. اگه دوست داشتی، شیر کن یا یه کامنت بده، چون اگه چیزی قراره عوض شه، با حرف زدن منطقی ماهاست، نه فقط وایرال شدن یه عکس.

بارسا

دورتموند حریف بارسا بشه ؟!!! بارسا عزیزم ۴_۰ ترکوند دورتموند رو...کاش فلیک زودتر میومد... فصل افتضاح قبل رو واقعا به بهترین حالت ممکن جبران کرد

آیا پس از آن مرد در باران آمد، آن زن عفیف بود؟

رفیق، بذار رک بگم، ما انگار وارد یه لول از زندگی شدیم که حتی وقتی یکی گیم اوور میشه (بخون: می‌میره)، تازه بقیه شروع می‌کنن به بررسی اینکه اصلاً تو کل بازی، پلیر خوبی بوده یا نه. اون زن تو بارون؟ نمی‌دونم عفیف بود یا نه. ولی واقعاً چرا باید این سوال رو وقتی بپرسیم که دیگه حتی نمی‌تونه جواب بده؟
الان دیگه انگار جامعه‌مون رفته روی مود "کارآگاه حقیقی". یه اتفاق می‌افته، یه عکس پخش می‌شه، همه یهویی می‌شن تحلیل‌گر سیاسی-اجتماعی! اون طرف‌تر زنایی هستن که ۴۰-۵۰ روز توی تحصن بودن، با چادر و مقنعه، بی‌سروصدا، با شخصیت. اینا رو کسی نمی‌بینه، ولی یه عکس خونی که میاد بیرون، همه می‌شن فالوئر افسانه.
راستشو بخوای، جامعه‌مون یه‌جورایی شبیه یه سرور شلوغ شده که هر کی می‌خواد با فریاد و درگیری لول بزنه بالا. پلیس اولین کسیه که وارد میشه، انگار بقیه NPC هستن و فقط اون Command داره. فرهنگ؟ دیگه ته صف وایساده، اگه اصلاً تو بازی باشه!
یه مرد ایرانی میره ژاپن، دیسکو میزنه، میاد می‌گه این ژاپنه واقعی‌یه. ژاپنیه هم با همین دیسکو فرهنگ می‌سازه. ولی ما تو ایران چی؟ اگه یه دختر عوض بقیه دخترها بره پارتی، تا آخر عمر تو ذهن بقیه دختر فقط همونه. کسی نمی‌پرسه قبلش چی بوده، اون میون بقیه دخترها به چی فکر می‌کردن، و اگر دانشگاه رفتن چی می‌خواستن بگن.
رئیس‌جمهورمونم یه‌جوریه، انگار می‌خواد روی حالت Stealth بمونه. هیچ وقت مستقیماً حرف نمی‌زنه، همیشه از قول این و اون باید بفهمیم چی گفته. خب چرا این‌جوریه؟! مگه نمی‌خواییم بدونیم پلن آینده چیه؟ یه بار می‌گه قانون حجاب رو ابلاغ نمی‌کنه، یه بار از یه وزیر اسم می‌بره، بعد ساکت می‌شه. انگار زده روی مود AFK!
آخرش چی؟ زن‌هایی که سال‌ها با حجاب و نجابت زندگی کردن، برابر شدن با کسایی که تو دیسکو می‌چرخیدن. بعدم مردا جمع می‌شن بالا سر جنازه و می‌پرسن: «این زن عفیف بود؟» یعنی واقعاً؟ این شد باس فایت آخر ما؟!
یه سوال دارم: چرا وقتی پلیر زنده‌ست و هنوز توی بازیه، کسی تلاش نمی‌کنه بشناستش؟ چرا همیشه وقتی گیم تموم میشه، تازه ملت میان نظر بدن؟
اگه تا این‌جا خوندی، دمت گرم. اگه دوست داشتی، شیر کن یا یه کامنت بده، چون اگه چیزی قراره عوض شه، با حرف زدن منطقی ماهاست، نه فقط وایرال شدن یه عکس.

بهش گفتم کروکدیل تو برو سرویس!

پشت سرم و تو رویم که حرف میزنند اینطوریه. یه روز صبح که سرکار میرم یک بار باید جاروبرقی بکشم و موقع تعطیلی که چهار بعدازظهر میشه، مهم نیست آن شب، شب قدر باشه یا نه و یا زبان روزه باشی، مهم اینه که مسافران نوروزی آمدند و تو باید یک بار دیگه این بار با جارو دستی همه جا رو برق بندازی. از قرار معلوم از ماهان هم خبری نیست. ماهان که دیگه هامون شده، منتظر رسیدن تانکرهای آبی هست که قراره های وب برایش پر کنه و این باهاشون یا تنش رو بشوره یا آب بخوره.

این حکایت یه دکترای هوش مصنوعی در ایرانه. اونهم کی؟ درست وقتی که گوش اخبار رو پر میکنند که هوش مصنوعی ایران بقدری مستقل شد و در بیش از هفده دانشگاه داره رویش کار میشه که هوش مصنوعی ملی رو در باشگاه هوش مصنوعی جهان به رخ دنیا بکشند . همون موقع هر مسئولی، از ریاست گرفته تا جزء پذیرش یک هتل باید به به و چه چه کنند. دیگه دکترای هوش مصنوعی تو ایران هم نباید بیکار باشه، اگر خوب درسش رو نخونده باشه و فقط مدرکش رو نگرفته باشه!

از آن طرف، مهمانهای نوروزی آمدند و یک گرد خاک روی زمین نباید باشه و باید پشت سرشون راه بیوفتیم کجا ممکنه خاک باشه، یه وقت از کار بیکارمون نکنند!

بیکاری فارغ التحصیلان مهندسی

یه وقت فکر نکنید که این فقط حکایت یه دکترای هوش مصنوعیه. الآن دیگه دکتراهای مخابرات و برق هم همین وضع رو دارند پیدا میکنند. تو هتل راه میری، همه از دم مدرکهای متعدد مهندسی گرفته و یه ده سال سابقه کار دارند و پولش رو داشتند میگرفتند، ولی تو که نصف عمرت رو داشتی ریاضی مهندسی میخوندی و با کلی سختگیری رسیدی به یه شرکت سخت افزاری که پایه اش نرم افزاری بوده، الآن اعلام ورشکستگی میکنه. تبلیغ هایش رو نگاه میکنی میگه ما تا حالا داشتیم نون 1800 کارشناس کامپیوتری رو میدادیم. الآن به دلیل سیاست های ارزی نماد بورسی های وب رو بسته و میگه ما تا تکلیف اون رو مشخص نکردیم، سمت تانکر دست دوم خریدن برای تامین آب شرق کشور نریم.

زمین های کشاورزی تشنه شرق کشور

از قبل هم برنامه هایش رو ریختند. همه چیز قابل پیش بینی بوده. فقط کافیه که این پیک سرصداها، صدایی به جایی نرسه. دیگه کسی نگران سنگ نگاره های شترسنگ و دفینه های رودخانه نیست. همه نگران یه دو تا مسافر نوروزی هستند که اوقات خوشی سپری کند.

داشتن حواس ما رو پرت چهار تا فیبر نوری که از زیر بزرگراه رد کنند میکردند. میگفتن اینکه آب غرب شهر به شرق شهر نمیرسه، به خاطر زیرساخت های فیبر نوریه و پیمان کار نداریم. پیمان کاری که معطل بدهی هایش از دولته و اگر دولت ندهد ورشکسته است، می آید دیگه زیرساخت فیبر نوری در کنار لوله آب شرق شهر داشته باشه؟ چه بسا تا حالا مقدمات همین یه بیکاری هم فراهم کرده اند که هر بار هرکسی بهمون میرسه میدونه که چی باید بگه: "کروکدیل تو برو سرویس"