روزنوشتهای ماهان

روزنوشتهای ماهان

پرسپولیسی و بارسا ❤️‍
روزنوشتهای ماهان

روزنوشتهای ماهان

پرسپولیسی و بارسا ❤️‍

قاضی منصوری، قاضی مقیسه و قاضی رازینی

یه سری اسم هست که وقتی سرچ می‌کنی، همشون با هم میان بالا. مثلاً قاضی منصوری، مقیسه و رازینی. بعد کنار اینا، چندتا بازیگر نقش سوم هم هستن مثل طبری، بابک زنجانی و حسن رعیت. اینا با هم یه شبکه درست کرده بودن. مثلاً طبری واسه رعیت و زنجانی پول‌شویی می‌کرد، کمکشون می‌کرد که امنیتی بشن و هرکی مزاحمشون بود رو یه جوری از سر راه بردارن.
بعدم براشون تو قوه قضائیه پرونده درست می‌شه ولی اونقدر این پرونده کج و کوله و پیچیده‌ست که هی کش پیدا می‌کنه. یه مشت آدم وسطش حذف می‌شن، جنگ نتانیاهو با غزه درمیاد، هی اتفاق می‌افته، تا اینکه یهو سقوط بالگرد رئیس‌جمهور هم پیش میاد. خلاصه همه‌چی قروقاطی می‌شه.
از اون طرف دادگاه ترامپ الکی تموم می‌شه، زنجانی نه‌تنها آزاد نمی‌شه، بلکه یه شغلم می‌گیره! بعدم طلبکار می‌شه! یعنی می‌گه اون پولایی که گرفتین مال منه، بیارین بدین. حالا طرف که تو دوره روحانی زندون بود، الان دنبال مجوز تلویزیون اینترنتی از ساترا هم هست!
وقتی شهید رئیسی رئیس‌جمهور شد، اسحاق جهانگیری یه جورایی بهش فهموند که "آقا! زیاد دست‌دست نکن، حکومت دست ماست." رئیسی هم می‌مونه بین دو راه: یا فقط بشینه و سکوت کنه، یا بزنه بیرون و راهشو بره. اونم راه سخت‌تر رو انتخاب کرد و رفت دنبال اجرای عدالت. حتی جاهایی که مردم باید اول می‌رفتن، خودش اول می‌رفت جلو.
ولی بازم، یکی مثل زنجانی نه‌تنها ول می‌شه، بلکه پروژه راه‌سازی هم می‌گیره! منتظریم ببینیم حسن رعیت هم زنده‌ست یا نه. از اون طرف قاضی منصوری که متهم به همکاری با طبری بود، تو رومانی می‌میره. بعدش هم که رئیسی تو سقوط بالگرد شهید می‌شه. قاضی‌های دیگه مثل مقیسه و رازینی هم به طرز مشکوکی از بین می‌رن.
یعنی نقش اولی داریم مثل پزشکیان که اومده و زنجانی رو آورده وسط، و آمریکا و صهیونیسمم پررنگ‌تر شده. ما موندیم با یه اینترنت داغون و یه عالمه فساد و کلاه‌برداری که توش ترامپ و زنجانی راست‌راست می‌گردن.

حالا ما چی؟ ما هی دنبال این و اون می‌گردیم که بفهمیم کی چیکار کرده. ولی چون یه عده بلدن چجوری قسر در برن، خودشونو قاطی نقش‌های امنیتی می‌کنن که کلاه شرعیشون نیفته. بعضیا هم دنبال معامله با ترامپن که عقب نمونن!

__________

There are a number of names that come up when you search. For example, Judge Mansouri, Moghiseh, and Razini. Then, along with these, there are a few third-party actors like Tabari, Babak Zanjani, and Hassan Rait. They had created a network together. For example, Tabari laundered money for Rait and Zanjani, helped them become security guards, and somehow got rid of anyone who bothered them.

Then a case is prepared for them in the judiciary, but the case is so twisted and complicated that it gets complicated. A bunch of people are eliminated in the middle, Netanyahu's war with Gaza breaks out, and things happen, until suddenly the president's helicopter crashes. In short, everything goes haywire.

On the other hand, the Trump trial is over, Zanjani not only doesn't get released, but he also gets a job! Then he becomes a creditor! That is, he says, the money you took is mine, give it to me. Now the person who was in prison during the Rouhani era is now seeking an internet TV license from Satra!

When Shahid Raisi became president, Eshaq Jahangiri somehow made him understand that "Sir! Don't mess around too much, the government is in our hands." Raisi is also left with two choices: either just sit and be silent, or get out and go his own way. He chose the harder path and went after justice. Even in places where the people should have gone first, he himself went first.

But again, someone like Zanjani not only gives up, but also takes over a road construction project! We are waiting to see if Hassan Rait is alive or not. On the other hand, Judge Mansouri, who was accused of collaborating with Tabari, dies in Romania. And then Raisi is martyred in a helicopter crash. Other judges like Moghiseh and Razini are also suspiciously disappearing.

That is, we have a leading role, like Pezeshkian who came and brought Zanjani into the middle, and America and Zionism have become more prominent. We are left with a broken internet and a lot of corruption and fraud in which Trump and Zanjani are straightforward.

Now what about us? We are looking for this and that to find out who did what. But because some people know how to get into trouble, they get involved in security roles that their religious hats have not fallen off. Some are also looking for a deal with Trump to keep up!

آیا پس از آن مرد در باران آمد، آن زن عفیف بود؟

رفیق، بذار رک بگم، ما انگار وارد یه لول از زندگی شدیم که حتی وقتی یکی گیم اوور میشه (بخون: می‌میره)، تازه بقیه شروع می‌کنن به بررسی اینکه اصلاً تو کل بازی، پلیر خوبی بوده یا نه. اون زن تو بارون؟ نمی‌دونم عفیف بود یا نه. ولی واقعاً چرا باید این سوال رو وقتی بپرسیم که دیگه حتی نمی‌تونه جواب بده؟
الان دیگه انگار جامعه‌مون رفته روی مود "کارآگاه حقیقی". یه اتفاق می‌افته، یه عکس پخش می‌شه، همه یهویی می‌شن تحلیل‌گر سیاسی-اجتماعی! اون طرف‌تر زنایی هستن که ۴۰-۵۰ روز توی تحصن بودن، با چادر و مقنعه، بی‌سروصدا، با شخصیت. اینا رو کسی نمی‌بینه، ولی یه عکس خونی که میاد بیرون، همه می‌شن فالوئر افسانه.
راستشو بخوای، جامعه‌مون یه‌جورایی شبیه یه سرور شلوغ شده که هر کی می‌خواد با فریاد و درگیری لول بزنه بالا. پلیس اولین کسیه که وارد میشه، انگار بقیه NPC هستن و فقط اون Command داره. فرهنگ؟ دیگه ته صف وایساده، اگه اصلاً تو بازی باشه!
یه مرد ایرانی میره ژاپن، دیسکو میزنه، میاد می‌گه این ژاپنه واقعی‌یه. ژاپنیه هم با همین دیسکو فرهنگ می‌سازه. ولی ما تو ایران چی؟ اگه یه دختر عوض بقیه دخترها بره پارتی، تا آخر عمر تو ذهن بقیه دختر فقط همونه. کسی نمی‌پرسه قبلش چی بوده، اون میون بقیه دخترها به چی فکر می‌کردن، و اگر دانشگاه رفتن چی می‌خواستن بگن.
رئیس‌جمهورمونم یه‌جوریه، انگار می‌خواد روی حالت Stealth بمونه. هیچ وقت مستقیماً حرف نمی‌زنه، همیشه از قول این و اون باید بفهمیم چی گفته. خب چرا این‌جوریه؟! مگه نمی‌خواییم بدونیم پلن آینده چیه؟ یه بار می‌گه قانون حجاب رو ابلاغ نمی‌کنه، یه بار از یه وزیر اسم می‌بره، بعد ساکت می‌شه. انگار زده روی مود AFK!
آخرش چی؟ زن‌هایی که سال‌ها با حجاب و نجابت زندگی کردن، برابر شدن با کسایی که تو دیسکو می‌چرخیدن. بعدم مردا جمع می‌شن بالا سر جنازه و می‌پرسن: «این زن عفیف بود؟» یعنی واقعاً؟ این شد باس فایت آخر ما؟!
یه سوال دارم: چرا وقتی پلیر زنده‌ست و هنوز توی بازیه، کسی تلاش نمی‌کنه بشناستش؟ چرا همیشه وقتی گیم تموم میشه، تازه ملت میان نظر بدن؟
اگه تا این‌جا خوندی، دمت گرم. اگه دوست داشتی، شیر کن یا یه کامنت بده، چون اگه چیزی قراره عوض شه، با حرف زدن منطقی ماهاست، نه فقط وایرال شدن یه عکس.

چهله هتل‌داری ایران

کسیکه رفت فرانسه و فرزند خوانده ش اونجا درس خونده و باهم برگشتن خونه سالمندان دانشگاه، مادربزرگ کیمسه بوده. اینطوری بخوام بیام اونور انگار خیلی دوست داشتم آخرش خونه سالمندان ببرندم.

خانواده ای که بیش از یک ادعا رویت داشته باشد ولی نخواد تو این مدت زندگی کنه و هربار یک نوکری چیزی برا نشستن پا کنه، برا باقی عمرت هم همینه.
یه کسی از اون خانواده بخواد شوهرم بشه پذیرفتنی نیست کسی باشه که بخواد ببردم اونور که هیچ نبودن.
پس فردا هم هزار تا عیب پیری که پیدا کردم یه چس میکنند و میگویند که پول نداریم سالمندی.
اولین نگاه رو که بهم کردن وقتی بود که ماه رمضان زمستان می افتاد. گذشته و گذشته و ماههای قمری یکی پس از دیگری طی شده تا دوباره ماه رمضان برسه به اون زمستانی که اینها اولین نگاه رو بهم داشتن.
اینها میخواهند بیایند خواستگاریم. اگر هوشمند هم نبودم در خواستگاریشون فکر و تامل باید میکردم. چه برسه وقتی که آنقدر ماهها گذشته.
 منافقین
اگر همسر داشتم جایی میرفتم که پشتم بگن .‌‌..ش سیاهه یا کروکدیل وارد میشود؟
به خودشون اجازه می‌دادند؟ یا همسر نداشتن یه پنجره شکسته شده که مایه مباهات برخی و مایه فرومایگی؟
 ترکی یاد بگیرم که تهش اینطوری و بدتر بشه؟
اتفاقاتی که چند روز اخیر افتاد باعث شد اگر اندک محبتی یا دلسوزی برا کسی داشتم همون هم نداشته باشم.
تو برنامه هایم تجدید نظر میکنم.
همسری می‌خواستم که برام لباس باشه، نه اینکه با وجودش هر روز یه جایی بهم بگویند بیا که نقاط ضعفم پررنگ‌تر بشه و یا بهم گوشزد بشه.
 همسر خیالی توهمی یه جایی تو هیچستان باشه.
هرچیزی پایانی داره. پایان تلاش برا به دنیا آوردن حکمت منجر به تولدش شد و پایان یادگیری ترکی تبلیغ چهار تا کشور ترک شد
دختره می‌گفت مادرش هتل کار میکرده. هفت سالگی خودش و خواهرش تو هتل بودن که یکی میبردش فوبیای جنسی میگیره.
 تعریف میکرد طب سنتی که هتل کار می‌کرده یکبار گفتن خانم برو کارت دارند.
باور نمی‌کردم تا اینکه دیدم. فرقی که دارند اینه که حسین حسین میکنند! وگرنه هیچ رعایت دین نمی‌کنند.
میگن زیرساخت‌های هتل‌داری داریم. این زیرساخته؟

هتل

هر روز یک ویلایی محدوده رضوی و جاهای خوش آبوهوا تبدیل به یک ساختمان چند واحدی میشه. درخت چیه؟ آبهای زیادی فاضلاب چندین لباسشویی بزرگ ساختمون میشه. هرجایی هتل داره. سرچشمه داره، کنار رودخانه داره، جای خشکش داره و خوش آبو هوایش هم داره.

ماشین بزرگ می آورند و ساختمان می‌سازند، که براحتی هتل میشه. هتلی با نورهای مصنوعی که دود نیروگاهی ایران میشه.
کارگر و پذیرش هتلی که چانه برا حقوق زیر معیشت میزنه در بیرون دادن پستان مشکلی ندارد. دختره تجارتش با اینکار شده یک ماشین و زمین. در مقایسه با بقیه هم کم اومده.
امروز که اینه پسفردا سلاحهای جنگی بینشان درمیاد. اینها خودجوش هم نیستن، مراودات آمریکایی صهیونیستی دارند.
امروز رئیس رو کردن پزشکیان و تازه اولشه.
_________________

Iran's Hoteliers' Quarter
Someone who went to France and his adopted son studied there and returned together to the nursing home of Grandma was Kimse. I wanted to come there like this, as if I really wanted to take me to the nursing home.
A family that has more than one claim to see you but does not want to live there for this long and each time a servant makes something to sit on, is the same for the rest of your life.
It is unacceptable for someone from that family to ask to be my husband, it is not acceptable for someone to want to take me there when they are nothing.
Then tomorrow they will make a joke about the thousand old age flaws that I found and say that we do not have money for old age.
The first time they looked at me was when the month of Ramadan was falling in the winter. The past and the past and the lunar months passed one after the other until the month of Ramadan came again in that winter when they looked at me for the first time.
They want to come and propose. Even if I was not smart, I should have thought and pondered about their proposal. What if it is so many months later.
Hypocrites
If I had a wife, would I go somewhere where they would say, "It's black or a crocodile will enter"?
Would they allow themselves to do so? Or not having a wife is a broken window that is a source of pride for some and a source of humiliation?
Should I learn Turkish so that it ends up like this and worse?
The events of the last few days have caused me to have even a little love or compassion for someone.
I am reconsidering my plans.
I wanted a wife who would be a garment for me, not someone who would tell me to come somewhere every day so that my weaknesses would be highlighted or pointed out to me.
An imaginary wife would be somewhere in nowhere.
Everything has an end. The end of trying to give birth to Hikmat led to his birth and the end of learning Turkish was to advertise four countries.
The girl said her mother worked in a hotel. When she was seven years old, she and her sister were in a hotel when someone took her and she developed sexual phobia.
He was describing a traditional medicine doctor who worked in a hotel and once said, "Madam, go get your card."
I didn't believe it until I saw it. The only difference is that they call it Hossein Hossein! Otherwise, they don't observe any religion.
They say we have hotel infrastructure. Is this infrastructure?
Every day, a villa in the Razavi region and places with good weather turns into a multi-unit building. What is a tree? We build a lot of sewage and several large laundries. Wherever there is a hotel. It has a source, it has a riverside, it has a dry place and it has good weather.
They bring big cars and build buildings, which easily become hotels. A hotel with artificial lights that turns into the smoke of an Iranian power plant.
The workers and receptionists of a hotel who work for a living wage have no problem showing their breasts. Their business girl has become a car and land with this. Compared to the others, she has become poor.
Today, the day after tomorrow, weapons of war will be exchanged between them. These are not spontaneous, they have American-Zionist connections.
Today, the head is Pezeshkian, and that's just the beginning.